در کانون اصلاح و تربیت «شهر زیبا» نوجوانان زندانی با خواست «اعلا» جمع میشوند تا هجدهمین سالروز تولد «اکبر» را جشن بگیرند. اکبر متهم است دو سال پیش دختری را کشته و حالا زمان قصاص اوست. اعلا، دوست اکبر، برای کمک به او به اتفاق «فیروزه»، خواهر اکبر برای گرفتن رضایت به سراغ شاکی پرونده، «ابوالقاسم» (پدر مقتول) میروند.